۲/۲۵/۱۳۸۹

217

وقتی مردم روی سنگ قبرم بنویسید یه چیزی که تو زندگیم فهمیدم این بود که زن‌ها تو زندگی‌شون ذره ذره مصرف می‌شن.

۱ نظر:

شوفر گفت...

سلام مجدد ابوذر عزیز؛
فکر میکنم منظورم رو درست نرساندم، من همه اصلاحات را مشارکت نمیدانم، بل بیش از نیمی از مشارکت را اصلا اصلاح طلب نمیدانم!
اما در باره برخی از نکته هایتان، نکاتی را عرض میکنم.یکی از ان مسائل این است که واقعا کی باید به نقد مشارکت و خط دهندگان ناکام اصلاحات نشست؟ حضرتعالی در خصوص مشارکت و اشخاص نکاتی فرمودید اما ایا ما همواره باید بر جرقه ها امید ببندیم؟ جرقه ای میزند و یکی ساعی میشود، یکی دائی..!
در کدام دوره از تاریخ ایران یک قوه مجریه آنقدر پتانسیل نزدیکی به قوه مقننه اش را داشت ان هم با حضور دو برادر در عرش هر دو قوه، ولی چرا در طول فعالیتش جز شعار از حلقومش خارج نشد؟
گرچه با همه این تفاسیر مجلس ششم دمکرات ترین مجلس ایران تا کنون بوده اما تنها در حوزه قولهای مدنی داده شده و عمل نشده..
"صبح امروز" سرشناسترین روزنامه اصلاحاتِ مشارکتی در چه دوره ای با تیغ تیز گنجی اش کمر به بریدن سر هاشمی آنهم در عنفوان مجلس ششم کرد؟و صد البته ستون معادیخواه را هم از وی ستاند؟آیا طرحهای مجلسی را که هاشمی در راسش باشد به سادگی میشد وتو کرد؟
یادتان هست پنج سال پیش؟ تا کی کله شقی بعضی را نباید نقد کرد.. معین را فرستادند تا رئیس شود و دیدید که چه مرئوسی شد! مگر همین شیخ چقدر رای میخواست تا به دور دوم برود؟
وقتی هم که کار از کار گذشت یاد هاشمی افتادند که خود ذبح شرعی اش کرده بودند..
تحصن را یادتان هست؟ که چون آب بخت را رفته دیدند به تلاطم افتادند تا بمانند اما حتی قدرت بسیج مردمی را نداشتند؛ و یادشان رفت که اصلاحات گرچه شاخه ای دانشگاهی دارد اما ریشه اش در کنهِ جامعه است؛ همگان هم بازخورد این تحصن را دیدیم که نتوانستند اعتماد جامعه را جلب کنند.
چرا در طول بد و بیراهایی که به هاشمی روانه میشد، دفاتر حضرات مدعی حتی جمله ای بیانیه ندادند تا خط خود را از برخی جدا کنند؟ مگر نه اینکه مشارکت زاده کارگزاران است و مگر نه اینکه اصلاحات فرزند خوانده هاشمیست؟
در باب مشارکت بحث وسیع است، و تفسیر موسع تفسیر میزاید.
باشد که سلامت باشید دوست بزرگوارم.